اسب سواری ، مرد فلجی را سر راه خود دید ڪه عصا به دست پیاده می رود .
مرد سوار دلش به حال او سوخت ، از اسب پیاده شد. او را از جا بلند ڪرد و بر روی اسب گذاشت تا او را به مقصد برساند!

مرد افلیج ڪه اڪنون خود را سوار بر اسب می دید، دهنه ی اسب را ڪشید و گفت :
اسب را بردم . 

و با اسب گریخت!


کاظم سعیدزاده اسب ,مرد ,سوار ,ڪه ,پیاده ,، ,او را ,اسب را ,سوار بر ,را سوار ,بر اسبمنبع

سلطان محمود و کبک لنگ

۵ عامل بازدارنده در مسیر موفقیت

خانه ای که درکمال شکوه موزه شده است.

چرا در شب ها، دردها را بیشتر احساس می کنیم؟

داستان سیب زمینی

چرا خمیازه مسری است؟

کلیسایی تزیین شده با استخوان انسان ها!

مشخصات

آخرین جستجو ها

املاک گیلان خرید و فروش زمین باغ هکتاری خانه ویلا آپارتمان در گیلان وب وان-طراحی سایت ارز دیجیتال emohtava panjarehUPVC تیان ترک بیا تو رادیاتور قرنیزی نماوا کلیپ 11 بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد. آهو کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد.