پیرمرد و شیطان

پيرى در روستايى هر روز براى نماز صبح

از منزل خارج و به مسجد مى رفت.

در يک روز بارانى، پير صبح براى نماز از خانه بيرون آمد، چند قدمى كه رفت در چاله ای افتاد،

خيس و گلى شد.

به خانه بازگشت لباس را عوض كرد

و دوباره برگشت، پس از مسافتى براى بار دوم

خيس و گلى شد برگشت لباس را عوض كرد ازخانه براى نماز خارج شد.


کاظم سعیدزاده براى ,نماز ,عوض ,مسجد ,رفت ,خانه ,براى نماز ,لباس را ,را عوض ,عوض كرد ,گلى شدمنبع

سلطان محمود و کبک لنگ

۵ عامل بازدارنده در مسیر موفقیت

خانه ای که درکمال شکوه موزه شده است.

چرا در شب ها، دردها را بیشتر احساس می کنیم؟

داستان سیب زمینی

چرا خمیازه مسری است؟

کلیسایی تزیین شده با استخوان انسان ها!

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

گردشگری پرینت و فتوکپی ارزان اطلس شما بیا خرید آنلاین ووچر خرید اینترنتی نملاگ وان شماره تماس تهیه محصولات09334336389 درس یار دانلود کارتون فروشگاه معرفی اجناس ارزان