روزى زنبور و مار با هم بحثشون شد.
مار ميگفت: آدما از ترسِ ظاهر ترسناك من مي ميرند؛ نه بخاطر نيش زدنم!
اما زنبور قبول نمى كرد.
مار هم براي اثبات حرفش، به چوپانى که زير درختى خوابيده بود؛ نزديک شد و رو به زنبور گفت:
من چوپان را نيش مى زنم و مخفى مي شوم ؛ تو بالاى سرش سر و صدا و خودنمايى کن!
.
مار چوپان را نيش زد و زنبور شروع كرد به پرواز بالاى سر چوپان.
چوپان از خواب پريد و گفت: 
اى زنبور لعنتى! و شروع به مکيدن جاى نيش و تخليه زهر کرد.
مقدارى دارو بر روى زخمش گذاشت و بعد از چند روز خوب شد.


کاظم سعیدزاده زنبور ,مار ,نيش ,چوپان ,بالاى ,مي ,چوپان را ,را نيش ,چوپان چوپان ,سر چوپان ,پرواز بالاىمنبع

سلطان محمود و کبک لنگ

۵ عامل بازدارنده در مسیر موفقیت

خانه ای که درکمال شکوه موزه شده است.

چرا در شب ها، دردها را بیشتر احساس می کنیم؟

داستان سیب زمینی

چرا خمیازه مسری است؟

کلیسایی تزیین شده با استخوان انسان ها!

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

معرفی کالا فروشگاهی طراحی و اجرای شوتینگ زباله ارزان پروا کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد. گنج دانلود - دانلود رایگان فیلم و سریال با لینک مستقیم اصفهان درس اخبار فوتبالی ای دی فیلم گرماتاب هیتر تابشی بهترین روش استفاده از رینگ لایت میکاپ و عکاسی چیست؟ آموزش سئو بصورت رایگان