در روزگار قدیم ، پادشاهی سنگ بزرگی را در یک جاده ی اصلی قرار داد . سپس در گوشه ای قایم شد تا ببیند چه کسی آن را از مسیر برمیدارد .

برخی از بزرگان ثروتنمد با کالسکه های خود به کنار سنگ رسیدند ، آن را دور زدند و به راه خود ادامه دادند . بسیاری از آنها نیز به شاه بد و بیراه گفتند که چرا دستور نداده جاده را باز کنند . هیچ یک از آنان کاری به سنگ نداشتند .


کاظم سعیدزاده سنگ ,یک ,، ,جاده ,نیز ,شاه ,آن را ,نیز به ,آنها نیز ,از آنها ,بسیاری ازمنبع

سلطان محمود و کبک لنگ

۵ عامل بازدارنده در مسیر موفقیت

خانه ای که درکمال شکوه موزه شده است.

چرا در شب ها، دردها را بیشتر احساس می کنیم؟

داستان سیب زمینی

چرا خمیازه مسری است؟

کلیسایی تزیین شده با استخوان انسان ها!

مشخصات

آخرین جستجو ها

مجازی سازی و رایانش ابری دانلود آهنگ جدید با لینک مستقیم تا اس ام اس | مجله تفریحی سرگرمی نماشویی هر چی بخوای خرید ریموت کنترل جرثقیل ساگا دنیای از خوشمزه ها مرجع دانلود رایگان تجهیزات آشپزخانه صنعتی خرید اینترنتی