قطار در  ایستگاه بود  آماده حرکت   ،  در واگن مسافربری مرد 


میانسالی همراه فرزند ۲۵ ساله اش نشسته بود مقابل آنها هم زوج

جوانی نشسته بودند.قطارکه حرکت کرد پسرک جوان که کنار پنچره

نشسته بود با  هیجان  وصف ناپذیری رو به  پدرش کرد  و گفت : پدر

نگاه کن درخت ها دارن راه می روند   زوج جوان با تعجب به هم نگاه


کاظم سعیدزاده نشسته ,هم ,  ,زوج ,کن ,درخت ,نشسته بود ,پدر نگاه ,گفت پدر ,نگاه کن ,درخت هامنبع

سلطان محمود و کبک لنگ

۵ عامل بازدارنده در مسیر موفقیت

خانه ای که درکمال شکوه موزه شده است.

چرا در شب ها، دردها را بیشتر احساس می کنیم؟

داستان سیب زمینی

چرا خمیازه مسری است؟

کلیسایی تزیین شده با استخوان انسان ها!

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

Erikfkcm6 News مرجع تخصصی ویپ ایران زمین معرفی بهترین برندهای لوازم آرایشی و بهداشتی DollarFactory فروش آنلاین اسکی فضایی با کیفیت بهترین درمان برای بیماریهای نشیمنگاه تابش مطالب بروز اخبار سلامت ایران ولی الله