هیس نگو
مادر بزرگ باچارقدش اشکش را پاک کرد و گفت: آخ دلم می خواست عاشقی کنم ولی نشد ننه. اونقده دلم می خواست یه دمپختک را لب رودخونه بخوریم، نشد. دلم پر میکشید که حاجی بگه دوست دارم و نگفت. گاهی وقتا یواشکی که کسی نبود، زیر چادر چند تا بشکن می زدم.
۵ عامل بازدارنده در مسیر موفقیت
خانه ای که درکمال شکوه موزه شده است.