موشی در منزل شخصی خانه کرده بود و در لانه خود روزهای خوبی را سپری می کرد ،یک روز که داشت از سوراخ لانه، حیاط را تماشا می کرد ،صاحب خانه را دید که با خود تله موشی را به خانه آورده است و فریاد می زند ای زن امشب از دست این موش مزاحم خلاص خواهیم شد ،زن صاحب خانه با خوشحالی به استثبال مرد آمد واز او به خاطر خریدن تله موش تشکر کرد .موش ناراحت به پیش حیوانات خانه رفت و از آنان خواست فکری بکنند . مرغ گفت :تله موش هیچ ربطی به من ندارد . گاو گفت : ما را با تله موش کاری نیست ،تله موش هم با ما کاری ندارد فکری به حال خودت بکن .گوسفند گفت : ای موش چه کسی شنیده که گوسففندی در تله موش گرفتار شده است ،به من ربطی ندارد برو به حال خودت چاره ای کن . موش غمگین و ناراحت به لانه برگشت و تصمیم گرفت بیرون نیاید


کاظم سعیدزاده موش ,تله ,خانه ,ندارد ,ای ,کاری ,تله موش ,به حال ,حال خودت ,می کرد ,ناراحت بهمنبع

سلطان محمود و کبک لنگ

۵ عامل بازدارنده در مسیر موفقیت

خانه ای که درکمال شکوه موزه شده است.

چرا در شب ها، دردها را بیشتر احساس می کنیم؟

داستان سیب زمینی

چرا خمیازه مسری است؟

کلیسایی تزیین شده با استخوان انسان ها!

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

بازرگانی بارمان اجناس فوق العاده مشاوره علمی کاربردی بدون کنکور دانشجوی کارشناسی تا دیر نشده خرید کن Web آموزش آشپزی فروشگاه معرفی اجناس پرده بازار خط خطی های من