ﺣﮑﺎﯾﺖ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ روزی ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﺍﺯ ﻭﺯﯾﺮ ﺧﻮﺩ ﭘﺮﺳﯿﺪ: 

 ﺑﮕﻮ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﯼ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﺘﯽ ﭼﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺭﺩ؟ ﭼﻪ ﻣﯽ ﭘﻮﺷﺪ؟ ﻭ ﭼﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ؟ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺗﺎ ﻓﺮﺩﺍ ﺟﻮﺍﺑﻢ ﻧﮕﻮﯾﯽ ﻋﺰﻝ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﯼ. 

 ﻭﺯﯾﺮ ﺳﺮ ﺩﺭ ﮔﺮﯾﺒﺎﻥ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺭﻓﺖ.ﮐﻪ ,ﻣﯽ ,ﺭﺍ ,  ,ﭼﻪ ,ﻭ ,ﭼﻪ ﻣﯽ ,ﺍﻭ ﺭﺍ ,ﮔﻔﺖ ﯾﻌﻨﯽ ,ﯾﻌﻨﯽ ﺗﻮ ,ﺗﻌﺠﺐ ﮔﻔﺖمنبع

سلطان محمود و کبک لنگ

۵ عامل بازدارنده در مسیر موفقیت

خانه ای که درکمال شکوه موزه شده است.

چرا در شب ها، دردها را بیشتر احساس می کنیم؟

داستان سیب زمینی

چرا خمیازه مسری است؟

کلیسایی تزیین شده با استخوان انسان ها!

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

فروشگاه خرید و فروش انواع لاستیک دفتر وکالت و خدمات حقوقی علمی اس ام اس ها وبگاه جامع حوزه توریست دنیای از خوشمزه ها نگاه به زیبایی تب آنلاین خرید انواع لوازم یدکی کوماتسو خرید و فروش سیگار الکتریکی $ ۩۞۩$ گروه $۩۞۩ $ الزهرا $۩۞۩$