پیرمرد خوش برخورد و ملیحی هر از یکبار برای فروش اسباب و اثاثیه به عتیقه فروشی خیابان (نیوهمپشایر) مراجعه می کرد. یک روز زن عتیقه فروش پس از خروج پیرمرد از مغازه به همسرش می گوید:« دلم می خواست به پیرمرد بگویم پقدر انسان خوش برخورد و نازنینی است و چقدر از دیدنش روحیه پیدا می کنم.»

عتیقه فروش پاسخ می دهد:« حق با توست.این دفعه که اومد بهش بگو.»

تابستان سال بعد، دختر جوانی وارد عتیقه فروشی می شود و پس از معرفی خود به عنوان دختر همان پیرمرد خوش برخورد و ملیح اظهار می دارد که پدرش چندی پیش دارفانی را وداع گفته است.


کاظم سعیدزاده عتیقه ,پیرمرد ,برخورد ,خوش ,» ,پس ,خوش برخورد ,برخورد و ,عتیقه فروش ,عتیقه فروشی ,پیرمرد خوشمنبع

سلطان محمود و کبک لنگ

۵ عامل بازدارنده در مسیر موفقیت

خانه ای که درکمال شکوه موزه شده است.

چرا در شب ها، دردها را بیشتر احساس می کنیم؟

داستان سیب زمینی

چرا خمیازه مسری است؟

کلیسایی تزیین شده با استخوان انسان ها!

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

تخفیف ویژه رپ آبادان تبریزگردی خرید تردمیل باشگاهی ارزان فروش دستگاه ماینر طراحی سایت و عمده فروشی فرش ماشینی کاشان آل سینگ معرفی انواع فرش ایرانی لونه