يک پسر کوچک از مادرش پرسيد: چرا گريه مي کني؟

مادرش به او گفت: زيرا من يک زن هستم.

پسر بچه گفت: من نمي فهمم.

مادرش او را در آغوش گرفت و گفت: تو هيچگاه نخواهي فهميد.

بعدها پسر از پدرش پرسيد: چرا مادر بي دليل گريه مي کند؟

پدرش تنها توانست بگويد: تمام زنها براي هيچ چيز گريه مي کنند.

پسر بزرگ شد و به يک مرد تبديل گشت ولي هنوز نمي دانست که چرا زن ها بي دليل گريه مي کنند.

بالاخره سوالش را براي خدا مطرح کرد .

او از خدا پرسيد: خدا يا چرا زنها به آساني گريه مي کنند؟


کاظم سعیدزاده مي ,گريه ,يک ,مادرش ,خدا ,پرسيد ,گريه مي ,پرسيد چرا ,بي دليل ,مي کنند ,دليل گريهمنبع

سلطان محمود و کبک لنگ

۵ عامل بازدارنده در مسیر موفقیت

خانه ای که درکمال شکوه موزه شده است.

چرا در شب ها، دردها را بیشتر احساس می کنیم؟

داستان سیب زمینی

چرا خمیازه مسری است؟

کلیسایی تزیین شده با استخوان انسان ها!

مشخصات

آخرین جستجو ها

اجناس فوق العاده دانلود فیلم و سریال طرح لایه بازها مرجع نمونه پروژه و فایل تبلیغات در ایران شرکت سایبان برقی شاهد تهران چت ارزانی اولیا و مربیان سرعتگیر شوت زباله